WoNdErLaNd
سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, :: 22:39 ::  نويسنده : romina


گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود


 


گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد


 


گاهی با یک کلمه ، يك انسان نابود می شود


 


گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند


 


!! مراقب بعضی یک ها باشیم  


 


 


... در حالی که ناچیزند ، همه چیزند

سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, :: 22:11 ::  نويسنده : romina

بابا اتی: ما تو کار فراموشییم!
پلیس: یعنی چی فراموشی؟
بابا اتی: خیلی نکته ظریفی پرسیدید اتفاقاً. مثلاً مثال می زنم. شما مثلاً بگو درخت.
پلیس: درخت.
بابا اتی: چی گفت؟
بابا شاه: درخت.
بابا اتی: چی گفتی؟
پلیس: درخت.
بابا اتی: چی می گه؟
بابا شاه: درخت گفته.
بابا اتی: تو این موقعیت قرار دادین منو چرا؟
بابا شاه: عیب نداره.
پلیس: شما سن و سالی ازتون گذشته.
بابا شاه و بابا اتی: آفرین. احسنت. آفرین.
پلیس: شما بزرگ اونا هستین.
بابا شاه و بابا اتی: آفرین.
پلیس: اگه راستشو بگین به نفع همتونه.
بابا اتی: راستش اتفاقاً نکتَت ظریف بود. راستشو بگو.
بابا شاه: اجازه بده. راستش... چیزه. می شه یک راهنمایی بکنی؟
پلیس: هدفتون چی بوده از این کار؟
بابا شاه: هدف... هدف... چیزه... بگو... بگو... هدف... می شه ما یه خورده مشورت کنیم؟
پلیس: بفرمایید مشورت کنید.
(بابا شاه و بابا اتی به شکل نامفهومی با هم مشورت می کنند)
پلیس: چی شد پس؟
بابا شاه: اجازه بدید ما فکر کنیم.
بابا اتی: ما هنوز شروع نکردیم. نگاه نکن یه دقیقه.
(به مشورت ادامه می دهند)
بابا شاه: جوابی پیدا نکردیم. لطفاً سؤال دیگر بفرمایید.
سروان: شما کلاً منظورتون از این کارا چیه؟
بابا اتی: منظور؟ منظور؟ منظور همون هدفه؟
بابا شاه: نه. منظور همون منظوره.
پلیس: پدر جان. برنامه تون چیه؟ می خواین چی کار کنین؟
بابا اتی: برنامه؟ برنامه؟ برنامه مون اینه که بریم شمشک دیگه!
بابا شاه: آفرین. اونجا لیزلیزک بازی کنیم!
پلیس: واقعاً شما کی هستین؟
بابا اتی: اُه اُه اُه. رفت تو بحران هویت.
بابا شاه: هویت؟ واقعاً ما کی هستیم؟
بابا اتی: آروم باش. آروم باش.
بابا شاه: نه. آخه... من جمال الملک هستم آیا؟
بابا اتی: آروم باش. آروم باش.
بابا شاه: اگر هستی این هستیَش، پس نیستی چی هستیَش؟!
بابا اتی: آروم باش.
بابا شاه: اینجا کُجیه؟!
بابا اتی: ببین با جوون مردم چی کار می کنید شما آخه؟ آروم باش!
بابا شاه: چی چی رو آروم باش بابا اتیه؟!
بابا اتی: چی شده مگه؟
بابا شاه: باز هم گوشت قربونی من هستیَم؟!
بابا اتی: نه. نه. آروم باش. تو جوونی!
بابا شاه: اصلاً تا حالا فکر کردی اون کیه تو رو صدا می کنیَد کیه؟ کیه؟
بابا اتی: راست میگی واقعاً کیه منو صدا می کنه؟
بابا شاه: من تحول پیدا کردیَم!
بابا اتی: چرا ما رو تو این موقعیت قرار میدی؟
بابا شاه: خیلی عوض شدیَم. لطفاً ما را ببخشیَد.
بابا اتی: واقعاً اون کیه منو صدا می کنه؟!

دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 23:31 ::  نويسنده : romina

شما..شما..شما..شما..شما..شما..ش ما..شما..شما..شما..شما...شما..ش� �ا..شما...شما..شما..شما....شما..ش ما..شما..شما..شما..شما...شما..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شما خیلی تنبل هستین چون همه ی "شما"های بالا رو نخوندین و حتی متوجه نشدین که یکی از اونا "سما" هست !...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الان دارین سعی می کنین که "سما" رو پیدا کنین ...!!
و از اینکه اونو پیدا نکردین نا امید شدین

دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 23:28 ::  نويسنده : romina

  • قبل از ورود مهمونها یک دور همه قاشقها رو دهنی کنید.

  • قبل از ورود به دستشویی عمومی به بقیه تعارف کنید.

  • تو آلبوم کنار عکس بچتون چندتا از پوشکهای نازنینشون رو هم بچسبونید.

  • سر میز غذا مدام جوکهای کثیف دبلیوسی ای تعریف کنید.

  • سر میز با آفتابه برای مهموناتون آب پرتقال سرو کنید.

  • توی راسته ی خیابون روی شیشه ماشینهایی که پارک کردند تف کنید.

  • از زیر شلواری پدربزرگتون به عنوان هدیه ولنتاین استفاده کنید.

  • برای بستن در سامسونتی که توش هندونه گذاشتید تلاش کنید.

  • از مامورین زن طرح ارتقای امنیت اجتماعی شماره بگیرید

  • با کراوات ابریشمی شوهرتون در دبه ی ترشی رو پلمب کنید.

  • صندل پاشنه ۵ سانتی رو با جوراب مچی بپوشید.

  • به برادر یا خواهرتون(هر کدوم که بیشتر فاز میده )زنگ بزنید و با صدای بریده بریده و نگران بگید بابا .. بابا…بابا … آب داد درسشو یادته ؟

  • برای معافیت از سربازی همه دندوتاون رو بکشید.

  • کرم ضد آفتاب رو به کف پاتون بمالید.

  • با سنگ پا صورتتون رو تمیز کنید.

  • صفحه ازدواج و طلاق شناسنامه تون رو با خودکار آبی پیشاپیش پر کنید.

  • با موبایل دوستتون به خونه شون زنگ بزنید و بگید از بخش حوادث بیمارستان مزاحم میشید و این موبایل توی جیب جانباخته بوده.

  • از انتظامات پارک بپرسید این همه میگفتن تو پارکها کلی مواد فروش داره پس کوشن ؟

  • به جای قناری مرغ و خروس تو قفس بذارید و از سقف اتاق آویزون کنید.

  • هر جا زنبورگاوی دیدید با دست بگیرید و اینقدر فشارش بدبد تا شیرش دوشیده بشه.

  • در یک شب شعر شرکت کنید و شعر تبلیغ مای بیبی رو با احساس بخونید.

  • مسئولیت یک عملیات تروریستی رو به عهده بگیرید.

  • وسط ظهر در ماه رمضان برید جلوی دادگستری یه سفره مفصل پهن کنید و شروع کنید به خوردن.

  • برای اینکه بدونید لذت تولد دوباره چقدره معتاد بشید و بعد از چند ماه ترک کنید.

  • به نوزاد دوماهه تون کباب بره بدید تا یه کم جون بگیره .

  • روز تولد همسرتون گلاب رو داخل شیشه عطر بریزید و به عنوان یک عطر فرانسوی گرانقیمت به او هدیه بدید.

  • خلعت آخرت رو بعد از خرید پرو کنید.

  • سر کلاس توی یقه ی همکلاسیتون کرم خاکی خیس بندازید.

  • به منظور صرفه جویی پوشکهای بجه تون رو بعد از تعویض بذارید تو آفتاب خشک بشه و بعد به عنوان دستمال سفره استفاده کنید.

دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 20:50 ::  نويسنده : romina

غضنفر ساعت سه نصفِ شب زنگ میزنه صدا و سیما، میگه:

ببخشید آقا به نظرِ شما الان مسئول مملکت خوابه؟

یارو میگه: نمیدونم ولی احتمالاً باید خواب باشن.

غضنفر میگه: معذرت میخوام؛ ولی آقای رئیس جمهور چی، ایشون هم خوابه؟

یارو میگه: نمیدونم ولی یحتمل ایشون هم خواب باشن.

غضنفر میگه: ببخشید ولی آقای وزیر چی؟

یارو میگه: احتمالاً ایشون هم خواب هستن، چطور؟

غضنفر میگه: پس دمت گرم حالا که همه اینا خوابن یه شو هندی بذار حال کنیم!

دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 20:44 ::  نويسنده : romina

یکی بود یکی نبود

 

غیر از خدا هیچ کس نبود

(دقت کنید،هیچ کس نبود)

در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند…:|

حالا می فهمم،

ما با قصه خواب نمی رفتیم.

همون اول هنگ می کردیم

یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 14:43 ::  نويسنده : romina

 

تکنیک چینی "جین جی دو"

اگر نتوانید با چشمان بسته بیش از 10 ثانیه روی یک پا بایستید، اندام های داخلی شما باهم هماهنگی ندارند و بدن شما به سمت پیری است.انجام روزانه این تمرین - روزی یک دقیقه – توصیه شده است. گفته شده که ایمنی بدن بالا می رود، فشار و قند خون تنظیم می شود، بیماریهای شانه ها و ستون فقرات کاهش می یابد و از تحلیل قوای فکری جلوگیری می شود

لابد تصور می کنید کار ساده ای است! در این صورت بهتر است یک بار امتحان کنید

یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 14:30 ::  نويسنده : romina

یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 13:44 ::  نويسنده : romina





بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که
نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد
نه شعور لازم برای خاموش ماندن
(ژان دلابرویه)



 

برتولت برشت نویسنده معروف المانی ضد فاشیست


 

قاضی: اسم؟

برشت: شما خودتون می دونین

قاضی: می‌دونیم اما شما خودت باید بگی.

برشت: خب. من رو به خاطر برتولت برشت بودن محاکمه می‌کنین. دیگه چرا باید اسمم رو بگم؟

قاضی: با این حال باید اسمتون رو بگین. اسم؟

برشت: من که گفتم. برشت هستم.

قاضی: ازدواج کرده اید؟

برشت : بعله

قاضی: با چه کسی؟

برشت: با یک زن.

خنده حضار در دادگاه

قاضی: شما دادگاه رو مسخره می‌کنید؟

برشت: نه این طور نیست.

قاضی: پس چرا می‌گویید با یک زن ازدواج کرده‌اید؟

برشت: چون واقعا با یک زن ازدواج کرده‌ام!

قاضی: کسی را دیده‌اید با یک مرد ازدواج کند؟

برشت: بعله!

قاضی: چه کسی؟

برشت: همسر من. او با یک مرد ازدواج کرده است


 

" شاد بودن هنر است و شاد کردن هنری والاتر"

یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 13:39 ::  نويسنده : romina


فلسفه تخته نرد

هيچ ميدانيد تخته نرد چگونه و توسط چه کسي ابداع شد و چه فلسفه زيبا و عبرت آموزي در پس آن نهان است؟ تخته نرد توسط بزرگمهر ابداع شد و اما داستان پيدايشش:

در زمان پادشاهي انوشيروان خسرو پسر قباد، پادشاه هند «ديورسام بزرگ» براي سنجش خرد و دانايي ايرانيان و اثبات برتري خود شطرنجي را که مهره هاي آن از زمرد و ياقوت سرخ بود، به همراه هدايايي نفيس به دربار ايران فرستاد و «تخت ريتوس» دانا را نيز گماردهء انجام اين کار ساخت. او در نامه‌اي به پادشاه ايران نوشت: «از آنجا که شما شاهنشاه ما هستيد، دانايان شما نيز بايد از دانايان ما برتر باشند.. پس يا روش و شيوهء آنچه را که به نزد شما فرستاده‌ايم (شطرنج) بازگوييد و يا پس از اين ساو و باج براي ما بفرستيد». شاه ايران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هيچ يک از دانايان در اين چند روز چاره و روش آن را نيافت، تا اينکه روز چهلم بزرگمهر كه جوانترين وزير انوشيروان بود به پا خاست و گفت: «اين شطرنج را چون ميدان جنگ ساخته‌اند كه دو طرف با مهره هاي خود با هم مي‌جنگند و هر كدام خرد و دورانديشي بيشتري داشته باشد، پيروز مي‌شود.» و رازهاي کامل بازي شطرنج و روش چيدن مهره ها را گفت. شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد. پس از آن «تخت ريتوس» با بزرگمهر به بازي پرداخت. بزرگمهر سه بار بر تخت ريتوس پيروز شد. روز بعد بزرگمهر تخت ريتوس را به نزد خود خواند و وسيلهء بازي ديگري را نشان داد و گفت: اگر شما اين را پاسخ داديد ما باجگزار شما مي شويم و اگر نتوانستيد بايد باجگزار ما باشيد.» ديورسام چهل روز زمان خواست، اما هيچ يک از دانايان آن سرزمين نتوانستند «وين اردشير» را چاره گشايي کنند و به اين ترتيب شاه هندوستان پذيرفت كه باجگزار ايران باشد.
تخته نرد : کره زمين
30 مهره : نشان گر 30 شبانه روز يک ماه
24 خانه : نشانگر 24ساعت شبانه روز
4 قسمت زمين : 4 فصل سال
5 دست بازي: 5 وقت يک شبانه روز
2 رنگ سياه و سپيد : شب و روز
هر طرف زمين 12 خانه دارد : 12 ماه سال
زمين بازي : اسمان
تاس: ستاره بخت و اقبال
گردش تاس ها : گردش ايام
مهره ها: انسان ها
گردش مهره در زمين: حرکت انسان ها (زندگي )
برداشتن مهره در پايان هر بازي : مرگ انسان ها
اعداد تاس :
1 : يکتايي و خداپرستي
2 : اسمان و زمين
3 : پندار نيک ؛ گفتار نيک ، کردار نيک
4 : شمال ، جنوب، شرق، غرب
5: خورشيد ؛ ماه ، ستاره ، اتش ، رعد
6 : شش روز افرينش

 

یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 13:10 ::  نويسنده : romina

http://www.3faz.in/images/MOAMA.jpg

یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 13:1 ::  نويسنده : romina

http://www.3faz.in/images/boye-mahe-mehr.jpg

شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 13:6 ::  نويسنده : romina


ماهیمون هی می خواست یه چیزی بهم بگه . تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه . دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسه شد خوابیـــد . دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده  یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب :|


این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند. دوستشون داریم و دوستمون دارند ولی ما رونمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما  می کنند.

 

<

 

سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 22:52 ::  نويسنده : romina

ترول فارسی ، ترول جدید ، ترول خنده دار ،

سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 22:43 ::  نويسنده : romina

عکس ترول فارسی خنده دار داداش غیرتی من

درباره وبلاگ


why do we close our eyes when we pray,cry,kiss or dream?because the most beautiful things in life are not seen but felt only by heart
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 65
بازدید هفته : 301
بازدید ماه : 295
بازدید کل : 22685
تعداد مطالب : 306
تعداد نظرات : 110
تعداد آنلاین : 1


Doctor Who Tardis, Dalek, Doctor Cursors