داستان شنل قرمزی مدرن
 
WoNdErLaNd
جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, :: 17:35 ::  نويسنده : romina

یه کي بود يکي نبود . 

غير از خداي مهربون هيچ کس نبود . 

يه روز مادر شنل قرمزي رو به دخترش کرد و گفت : 

عزيزم چند روزه مادر بزرگت مبايلش و جواب نميده . هرچي SMS هم براش ميزنم 

باز جواب نمده . online هم نشده چند روزه . نگرانشم . 

چندتا پيتزا بخر با يه اکانت ماهانه براش ببر . ببين حالش چطوره . 

شنل قرمزي گفت : مامي امروز نميتونم . 

قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بريم ديزين اسکي . 

مادرش گفت : يا با زبون خوش ميري . يا ميدمت دست داداشت گوريل انگوري لهت کنه . 

شنل قرمزي گفت : حيف که بهشت زير پاتونه . باشه ميرم . 

فقظ خاستين برين بهشت کفش پاشنه بلند نپوشين . 

مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بيان. 

مي خوان ازت خاستگاري کنن واسه پسرشون . 

شنل قرمزي گفت : من که گفتم از اين پسر لوس دکتر خوشم نمياد . 

يا رابين هود يا هيچ کس . فقط اون و مي خوام . 

شنل قرمزي با پژوي ??? آلبالوئي که تازه خريده از خونه خارج ميشه . 

بين راه حنا دختري در مزرعه رو ميبينه . 

شنل: حنا کجا ميري ؟؟؟ 

حنا : وقت آرايشگاه دارم . امشب يوگي و دوستان پارتي دعوتم کردن . 

شنل : اي نا کس حالا تنها ميپري ديگه !! 

حنا : تو پارتي قبلي که بچه هاي مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازي در آوردي . 

بهت گفتن شب بمون گفتي مامانم نگران ميشه . بچه ها شاکي شدن دعوتت نکردن . 

شنل : حتما اون دختره ايکبري سيندرلا هم هست ؟؟؟ 

حنا : آره با لوک خوشانس ميان . 

شنل : برو دختره ........................................... 

( به علت به کار بردن الفاظ رکيک غير قابل پخش بود ) 

شنل قرمزي يه تک آف ميکنه و به راهش ادامه ميده . 

پشت چراغ قرمز چشمش به نل مي خوره !!!!! 

ماشينا جلوش نگه ميداشتن اما به توافق نمي رسيدن و مي رفتن . 

ميره جلو سوارش ميکنه . 

شنل : تو که دختر خوبي بودي نل !!!!! 

نل : اي خواهر . دست رو دلم نذار که خونه . 

با اون مرتيکه ...... راه افتاديم دنبال ننه فلان فلان شدمون . 

شنل : اون که هاج زنبور عسل بود . 

نل : حالا گير نده . وسط راه بابا بزرگمون چشمش خورد به مادر پرين رفت گرفتش . 

اين دختره پرين هم با ما نساخت ما رو از خونه انداختن بيرون . 

زندگي هم که خرج داره . نميشه گشنه موند . 

شنل قرمزي : نگاه کن اون رابين هود نيست ؟؟؟؟ کيف اون زن رو قاپيد .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


why do we close our eyes when we pray,cry,kiss or dream?because the most beautiful things in life are not seen but felt only by heart
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 47
بازدید هفته : 353
بازدید ماه : 347
بازدید کل : 22737
تعداد مطالب : 306
تعداد نظرات : 110
تعداد آنلاین : 1


Doctor Who Tardis, Dalek, Doctor Cursors